بایگانیِ 4 آگوست 2009

خطر سوسيالیسم و استبداد ديني كمتر از غربزدگي نيست

«من به جرات مي‌توانم بگويم که قوي‌ترين شاگرد امام(ره)در شناخت جريانات سياسي، استاد مطهري بودند، ايشان در برخورد با افراد و گروه‌هاي سياسي به راحتي مي‌توانست تشخيص دهد، اين افراد و گروه‌ها دچار چه انحرافاتي در حوزه معرفتي و اعتقادي هستند و البته امروز ما نيازمند افرادي چون شهيد مطهري هستيم.

تاريخ: ۱۳ مرداد ۱۳۸۸ – ۱۵:۱۴

مهمترين نوآوري علمي استاد مطهري در حوزه معرفت شناسي، ارايه نظريه اجتماعي در باب فلسفه اسلامي است، كه در آن علاوه بر واقعيت فردي يك واقعيت ديگري به نام جامعه وجود دارد که در برگيرنده قواعد و قوانين مستقل از فرد است.
به گزارش «تابناک» به نقل از پايگاه اينترنتي دكتر محسن رضايي، وي در همايش نگاه مطهر با تبيين انديشه اجتماعي شهيد مطهري که در دانشکده علوم حديث برگزار مي‌شد، با بيان مطلب بالا گفت: «مهمترين نوآوري علمي استاد مطهري در حوزه معرفت شناسي ارايه نظريه اجتماعي در باب فلسفه اسلامي است كه در آن علاوه بر واقعيت فردي يك واقعيت ديگري به نام جامعه وجود دارد که در برگيرنده قواعد و قوانين مستقل از فرد است.»
دكتر رضايي افزود: «اگر اين ديدگاه شهيد مطهري را بپذيريم آنگاه ما با سه واقعيت در زندگي خود روبه‌رو هستيم: واقعيت فردي، اجتماعي و دولت. چنين بينشي به ما كمك مي‌كند كه ساخت جامعه اسلامي را بر اساس اين سه واقعيت طراحي كنيم.»
وي ادامه داد: «جامعه اسلامي بر اساس اصالت فرد يا بر اساس اصالت دولت شكل نمي‌گيرد و حتي اگر دولت يك دولت اسلامي باشد و بخواهد جامعه را بر اساس اصالت دولت و دولت محوري ساماندهي كند يا به سوسياليسم ديني كشيده مي‌شود يا به استبداد ديني که خطر آنها کمتر از غربزدگي نيست».
دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام در ادامه سخنان خود با تاکيد بر اينکه استاد مطهري متخصص جريان شناسي سياسي بود اظهار داشت: «من به جرات مي‌توانم بگويم که قوي‌ترين شاگرد امام(ره)در شناخت جريانات سياسي، استاد مطهري بودند، ايشان در برخورد با افراد و گروه‌هاي سياسي به راحتي مي‌توانست تشخيص دهد، اين افراد و گروه‌ها دچار چه انحرافاتي در حوزه معرفتي و اعتقادي هستند و البته امروز ما نيازمند افرادي چون شهيد مطهري هستيم.»
رضايي در پاسخ به سوالي درباره الگوي فعلي جامعه ايران گفت: «متاسفانه دولتها، پس از انقلاب اسلامي تاكنون يا اداره جامعه را بر اساس جامعه مدني و يا بر اساس جامعه دولتي پيگيري كرده‌اند كه اولي به غرب زدگي و دومي يا به سوسياليسم كشيده مي‌شود و يا به استبداد ديني كه خطر آنها كمتر از غربزدگي نيست.»
وي تاکيد کرد: «در جامعه اسلامي هم بعد مدني وجود دارد، يعني آزادي‌ها و حقوق شهروندي در حد اعلاء آن محترم است ،و هم بعد اخلاقي و اعتقادي، در حالي كه جامعه مدني خالي از بعد اخلاقي و اعتقادي است و جامعه دولتي خالي از آزادي و اخلاق است ،اگرچه در برخي از اشكال آن خالي از اعتقادات هم خواهد بود.»

آمریکا: احمدی نژاد رئیس جمهوری منتخب ایران است

090220205245_op-gibbs-oo-226

در آستانه برگزاری مراسم سوگند ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، دولت آمریکا گفته است که او را به عنوان رئیس جمهوری منتخب ایران به رسمیت می شناسد.

رابرت گیبز، سخنگوی کاخ سفید، روز سه شنبه (چهارم اوت) گفت که مشروع بودن ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد یک موضوع داخلیست که به مردم ایران مربوط است و ارتباطی به آمریکا ندارد.

او در نشست خبری کاخ سفید تاکید کرد که محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری منتخب ایران است و برنامه آمریکا برای مذاکره اتمی با ایران تغییر نکرده است.

دولت باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، از زمان آغاز بحران سیاسی ایران بارها بر مذاکره اتمی چندجانبه با دولت ایران تاکید کرده است.

مراسم ادای سوگند ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، روز چهارشنبه (پنجم اوت) در مجلس ایران برگزار خواهد شد.

مخالفان محمود احمدی نژاد که او را به ارتکاب تقلب در رای گیری ها متهم کرده اند، دولت وی را نامشروع می دانند، اما خود او و طرفدارانش این اتهام ها را بی اساس می دانند.

کشورهای اروپایی متحد آمریکا از جمله بریتانیا اعلام کرده اند که به مراسم سوگند محمود احمدی نژاد نماینده خواهند فرستاد.

با این همه، دولت بریتانیا و آلمان گفته اند که قصد ارسال نامه تبریک به محمود احمدی نژاد را ندارند.

آمریکا که با ایران روابط دیپلماتیک ندارد دیپلماتی در مراسم سوگند رئیس جمهوری ایران نخواهد داشت.

سخنگوی کاخ سفید روز سه شنبه تاکید کرد که این امر به معنای به رسمیت نشناختن محمود احمدی نژاد نیست.

دولت آمریکا هشدار داده است که به هر اقدامی برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی توسل خواهد جست.

ایران بارها با رد این اتهام ها، تاکید کرده که تمام برنامه های اتمی این کشور صلح آمیز است.

دولت باراک اوباما هرچند بر مذاکره با دولت محمود احمدی نژاد تاکید دارد، هیچگاه توسل به گزینه نظامی علیه ایران را صراحتا رد نکرده است و می گوید که در صورت بی نیتجه بودن مذاکرات اتمی تحریم های "فلج کننده" علیه ایران در نظر خواهد گرفت

روايت علي کردان وزير معزول از قتل هاي زنجيره يی

علي کردان وزير برکنارشده دولت نهم خاطرات خود را منتشر کرده است که از آن به عنوان افشاگري ياد مي شود. روز گذشته بخشي از آن را منتشر کرديم و امروز بخش دوم آن را از نظر مي گذرانيد.

خب من آمدم بيرون و آقاي توکلي و دوستان منتسب به ايثارگران شروع کردند در تخريب من. آقاي فاکر هم شده بودند ميدان دار قصه که به نظر من خدا به ايشان يک دين جديد داده، چون ما ايشان را حدود سي و يکي دو سال – از زماني که مي آمد در ساري منبر در دوران مبارزه، تا پس از پيروزي انقلاب- است که مي شناسيمش و بهش ارادت داشتيم و در بسياري از موارد پرونده هايي که به نوعي نام من در ميان مي آمد من را صدا مي کرد، مشورت مي کرد و همان نظر من را اعمال مي کرد. تا اينکه رئيس کميسيون اصل 90 شد. کميسيون اصل 90 هم تقريباً تبديل شد به پايگاه ايثارگران. از آنجا به بعد ظاهراً آقاي فاکر کم کم با من بد شدند که ايشان هم به جمع اين دوستان پيوستند. يک برادري آمد پادرمياني کرد که آقا اين آقاي توکلي و ايثارگران و… چرا بايد شما ها که اين همه همفکريد، همراهيد با همديگر تقابل بکنيد؟ گفتم من که تقابلي ندارم با دوستانمان، آنها دارند تقابل مي کنند، و از هر وسيله يي استفاده مي کنند. پيشنهاد کرد يک جلسه يي ما بگذاريم، بنشينيم با هم حرف بزنيم. گفتم باشد. يک جلسه يي قرار بود ظهر آنجا بگذاريم که من هم يک جلسه يي داشتم با يکي از بزرگان قم، زنگ زدم براي ظهر عذرخواهي کردم. گفتم اگر براي عصر مي توانيد، من بيايم که ساعت 5 بعدازظهر همان روز مرکز پژوهش ها قرار گذاشتيم و من رفتم. آقاي توکلي بود، آقاي زاکاني بود، آقاي نادران بود و آقاي فدايي قرار بود بعد از مديريت جلسه شوراي ايثارگران به جمع اضافه بشوند. آنجا آقايان شروع کردند به بيان نظرهاي خودشان. مهم ترين مشکل آقاي توکلي هم تو رفتن من به وزارت نفت دولت نهم اين بود که آقاي رئيس جمهور چرا به شما اعتماد کرد؟ يعني چرا شما با احمدي نژاد که با ما نيست يکي شدي؟ و در قضيه وزارت کشور هم يکي از سوال هاي اساسي آقاي توکلي اين بود که علت اعتماد آقاي رئيس جمهور به شما چيست؟ من در هر دو جلسه به ايشان عرض کردم اولاً اين سوال را شما بايد از ايشان بپرسيد، نه از من. من همان کردان 30 سال پيش ام، همان کردان دو سال پيش ام و کردان يک سال پيش ام. آقاي رئيس جمهور با مجموعه مباني که داشتند، استنباطش اين بود که من مي توانم آن شعارها و اهدافش را محقق بکنم و من با آرمان ها و رفتارها و سلوک شخص خود ايشان فاصله چنداني ندارم. علت اينکه آقاي توکلي از من سوال مي کرد چرا آقاي احمدي نژاد به شما اعتماد کرد اين بود که احساس مي کرد ما مباني مان به شدت به هم نزديک شده است. اصرار خيلي زياد داشتند که شما انصراف بدهيد و دليل هاي مختلفي هم مي آوردند که آبروريزي مي کنيم، برخورد مي شود … آقاي توکلي البته در موضع رهبري حرف مي زد، آقاي زاکاني و آقاي نادران در موضع دادستان. البته آقاي نادران خيلي سعي کرد سکوت کند، چون چند جا حرف هايي راجع به من زده بود. گفتم شما اين حرف ها را زدي؟ گفت؛ نه، من نگفتم. گفتم؛ خيلي خب، اگر نگفتي که هيچي، آخر جلسه گفتم؛ ببينيد آقايان، قربون شکلتون من انصراف بده نيستم.

سوال درباره سعيد امامي و قتل هاي زنجيره يي

اينها تهديد مي کردند که آبرويت را مي بريم، نه تنها نمي گذاريم وزير شوي، آبرويت را هم مي بريم. اينها گذشت. يک روز مانده بود به اخذ راي – آخرين روز توضيح ما براي فراکسيون ها و کميسيون ها- … آنها يک جلسه يي گذاشتند. صبح ساعت 10 من کميسيون بودجه بودم که کسي زنگ زد و گفت؛ آقاي فاکر مي خواهد شما را ببيند. گفتم چشم. واقعاً چون روز آخر بود ما خيلي جلسات زيادي گذاشته بوديم که برويم مواضع مان را با فراکسيون ها و کميسيون ها مطرح کنيم. تا ساعت 2 و 3 طول کشيد. يک مقدار زيادي من حقيقتاً فراموش کرده بودم که زنگ زدند ساعت 2 و 3، من چون خودم مقيد هستم از نظر اخلاقي کلي شرمنده شدم. فرضم بر اين بود که آقاي فاکر کاري با من دارد. رفتم، ديدم آقاي فاکر، حسينيان، آقاي نکونام، آقاي توکلي، آقاي فدايي و آقاي زاکاني نشسته اند. آقاي فاکر شروع کرد به سوال کردن که شما به سعيد امامي کمک کردي؟ گفتم؛ رفيق فابريک سعيد امامي که اينجا نشسته. اين آقاي حسينيان رفيق فابريک سعيد امامي. من به سعيد امامي کمک کردم؟ متاسفانه يا خوشبختانه من در تمام طول عمرم نه سعيد امامي را ديده ام، نه تلفني حرف زده ايم نه مکالمه يي و نه مکاتبه يي. گفت؛ در قتل هاي زنجيره يي شما کمک مالي کرديد. گفتم؛ آقاي فاکر اين حرف ها چيه مي زنيد؟ گفتند؛ فلان سال در پرونده اعدامي هاي فلان جا اين اشکالات وجود داشته. ديدم يک بحث هاي عجيب غريبي راه انداختند. گفتند؛ آقا از فلان دستگاه شما را اخراج کردند. گفتم؛ شما يک يادداشت بياوريد که من را اخراج کرده باشند از يک دستگاهي. خلاصه جلسه تبديل شد به اينکه يک آدم فاسدي عليه بشريت شوريده و حالا از سازمان هاي اطلاعاتي دنيا مثل موساد و کا گ ب و… يک تعدادي جمع شده اند و اين آدم رو پيدا کردند و مي خواهند رويش عمليات رواني بکنند تا او را به هم بريزند و بشکنند، نزديک به يک ساعت و نيم اين جلسه طول کشيد. دوستاني که بيرون بودند به شدت ناراحت بودند که نکند اينها بالاخره روي من اثر بگذارند و من انصراف بدهم. بعد ديدند نشد و از طريق فشار نتوانستند من را منصرف کنند. روش را عوض کردند و آقاي فاکر شروع کرد به اينکه شما خيلي شخصيت مهمي هستي، خيلي ارزشمندي، خيلي آدم به درد بخوري هستي و اون سابقه درخشان را داري و من خودم بايد بروم يک کار درخور شأن شما جور کنم و فلان و بهمان. آخر جلسه گفتم؛ ببين داداش، خوب گوش کن اين دو کلمه حرف را و من ديگر مي خواهم بروم. گفتم من انصراف نخواهم داد. دو تا راه بيشتر نداريد شما؛ يک، برويد خدمت آقاي رئيس جمهور همين اشکالاتي که به من آورديد، الان گفتيد رو به آقاي رئيس جمهور بفرماييد. منتها از قول من به آقاي رئيس جمهور بفرماييد اگر ايشان هم به من بگويد، من انصراف نمي دهم. آقاي رئيس جمهور بايد به جاي من يکي ديگر را معرفي کند. دوم اينکه برويد خدمت آقا. آقا اگر فقط اشاره يي بکنند من مي روم کنار. يک بيانيه بسيار شيريني هم خواهم داد و مي روم کنار. اين دو تا راه را بيشتر نداريد. نه شما اينجوري موفق مي شويد نه من وقت بيشتري دارم. خب من مي دانستم جلسه تمام بشود اينها اولين جايي که بروند، مي روند پيش آقاي لاريجاني. من رفتم پيش آقاي لاريجاني داستان را شرح دادم، گفتم اينجوري شده. گفت؛ بيخود کردند، اين حرف ها چيه؟ بايد بايستيد ما مي ايستيم. برخورد مي کنيم. دفاع مي کنيم. من که از پله ها داشتم مي آمدم پايين، از آن شش نفر، پنج نفرشان را ديدم دارند مي روند بالا. يعني همان پيش بيني که من مي کردم اولين جا مي آيند اينجا، درست بود. اينها يک نامه يي تهيه کردند براي آقاي رئيس جمهور، يک نامه هم دادند خدمت آقا. من از آنجا هم رفتم خدمت آقاي رئيس جمهور، داستان را توضيح دادم. آقاي رئيس جمهور گفت؛ من نه اصلاً حوصله خواندن اين نامه را دارم و قبلاً همه مطالعاتم را کرده ام، همه بررسي هايم را کرده ام. صبح فردا مي رويم براي اخذ راي.

من از جلسه که آمدم بيرون آقاي لاريجاني مثل اينکه يک مشکلي برايش پيش آمد و به من زنگ زد که فلاني به نظرم انصراف بدهي خيلي بهتر است. گفتم خير، من انصراف نمي دهم و براي چه انصراف بدهم؟ من به آقاي لاريجاني گفتم؛ نه، من نمي روم و براي چه بکشم کنار؟ که ايشان گفتند؛ خب من به نظرم اين جور مي رسد. گفتم؛ نخير، مي ايستم و اگر شما نمي خواهيد، هم ايرادي ندارد. گفتند؛ نه اگر تو مي خواهي بايستي، من هم بايد با تمام توان بايستم. شب هم ساعت 12 به آقاي احمدي نژاد زنگ زدند که مثلاً ما از شما چنين درخواستي بکنيم تا شما کس ديگري را معرفي بکنيد. که آقاي احمدي نژاد هم مي گويد؛ ما اصلاً زير بار چنين درخواستي نمي رويم و صبح فردا مي آييم مجلس، يا راي مي آوريم يا نمي آوريم. آقا هم که نامه بهشان رسيده بود فرموده بودند اينها وارد حوزه خلاف شرع شده اند و دستور داده بودند اينها را بخواهيد و به اينها تذکر بدهيد. که خواستند و تذکر هم دادند. خوب ما هم شروع کرديم به کار کردن خودمان. دو، سه روز بعد از راي اعتماد آقاي توکلي مي آيد در شبکه دو و مجلس را سرزنش مي کند و خلاف شرع و قانون اساسي و خلاف دموکراسي معقول جهاني مي آيد مي گويد من اين راي را قبول ندارم و بايد برويم راي را به هم بزنيم. در حالي که تا چند سال قبل آقاي توکلي هر کاري شروع مي کرد من رو دعوت مي کرد. همين روزنامه فردا را که راه انداخته بود يکي از کساني که براي شوراي سياستگذاري دعوت کرده بود، من بودم. و تا زماني که روزنامه را درمي آورد من مي رفتم آنجا و نظر مي دادم که روزنامه چگونه دربيايد و چگونه درنيايد و چگونه عمل بشود. آقاي جاسبي با من رفاقت نزديکي داشت. ولي چون در انتخابات سال هشتاد من به آقاي توکلي راي دادم از من به شدت آزرده شد. من با آقاي جاسبي رفيق بودم ولي به لحاظ مواضع- مواضع اون روز مجموعه حزب اللهي ها اين بود که به احمد توکلي بايد راي داد- من به آقاي جاسبي راي ندادم. روز راي اعتماد من آمدم مجلس ،برآوردم اين بود که 180 و 190 تا راي دارم. اينها نتيجه تلاش شان اين شد که 20-10 تا توانستند راي ما را کم کنند. با همه اين داستان ها که سر هم کردند، خوب من راي آوردم و رفتم وزارت کشور. … بعد اين بحث مدرک را مطرح کردند. اصلاً براي من هيچ شبهه يي وجود نداشت که مدرک درست نيست، نادرسته. بعد اينکه ضمناً دکتراي افتخاري ارزش استخدامي که مطلقاً ندارد. ارزشش، ارزش علمي است. خوب من وقتي اين مدرک دکتراي افتخاري را گرفتم آن را دادم به اين آقاي جاسبي و گفتم؛ آقاي جاسبي، تو که مثلاً اينکاره هستي، اين چيه؟ گفت؛ اين دکتراست. از الان به بعد به شما مي شود گفت دکتر. يک نامه هم نوشتيم درخواست عضويت هيات علمي کرديم. مسير قانوني اختيار و گزينش را طي کرديم، شديم عضو هيات علمي. تدريس هم که من در دانشکده کردم. الان دانشجويان من هستند. ساعت هفت صبح کلاس مي گذاشتند براي من بعضي موقع زمستان. اگر کلاس من 15 ، 16 نفر بود، 33 ، 34 نفر مي آمدند سر کلاس مي نشستند. به من اعلام کردند نمايندگي آکسفورد در ايران اعلام کرده اگر شما يک مقاله يي بدهيد درباره حقوق، ما مي توانيم اين رساله را ببريم در دانشگاه آکسفورد، رساله پذيرفته بشود، دکتراي افتخاري مي دهند. من هم رساله يي نوشتم در تفاوت حقوق والدين و کودکان در اسلام و غرب. خيلي هم کار کردم. شايد حدود 700 تفاوت پيدا کردم که اسلام برتري دارد و غرب اين چيزها را ندارد. وقتي دکترا را آوردند به ما دادند، طرف گفت؛ اين عين همان دکترايي است که به اين جوان عزيز ما آقاي طباطبايي داده بودند.

ادامه دارد…
روزنامه اعتماد

kordan_2

استعفای رییس کميته پيگيری وضعيت بازداشت شدگان اخير

6455_127970158840_83359068840_2149512_8327492_n

 

رییس کميته پيگيری وضعيت بازداشت شدگان مجلس، پس از بازديد از زندان اوين و اظهار نظر درباره وضعيت مناسب بازداشت شدگان، از ادامه حضور در اين کميته استعفا کرده است.
کاظم جلالی، نماينده شاهرود و عضو کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس شورای اسلامی در بيانيه ای بدون ذکر دلیلی استعفای خود را از اين کميته اعلام کرد.
آقای جلالی در بيانيه خود تصريح کرده که بنا نبوده موضوع استعفای وی رسانه ای شود اما به هر حال از اين پس در چارچوب «ايفای وظايف نمايندگی به عنوان يک عضو کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی» عمل خواهد کرد.
كمیته مجلس جهت پیگیری وضعیت بازداشت شدگان حوادث اخیر اوایل مرداد ماه تشكیل شد. اعضای این کمیته متشكل از ۸ نماینده مجلس از كمیسیون های امنیت ملی و سیاست خارجی، حقوقی و قضایی و آموزش وتحقیقات هستند.
رییس کميته پيگيری وضعيت بازداشت شدگان حوادث اخير در بيانيه خود هيچ اشاره ای به دليل استعفای خود نکرده و تنها به برخی کارهای انجام شده توسط اين کميته بسنده کرده است.
وی در بيانيه خود اظهار نظر کرده که اقدام هايی نظير «تبيين برخی نقاط ضعف از جمله چگونگی بازداشت ها و يا وضعيت بازداشتگاه های موقت به خصوص بازداشتگاه کهريزک» نوعی زمينه سازی برای جلب نظر افکار عمومی بوده است.
علاءالدين بروجردی، رييس کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی، در اين مورد به خبرگزاری ايسنا گفته که آقای جلالی «نسبت به استعفا اظهار علاقه کرده اما رياست مجلس با اين موضوع مخالفت کرده است».
وی در عين حال اين نکته را نيز اضافه کرده که در جلسه صبح سه شنبه کميته پيگيری وضعيت بازداشت شدگان حوادث اخير، آقای جلالی شرکت نکرده است.
در گزارش خبرگزاری مهر در اين باره به نقل از پرويز سروری، رئيس کميته پيگيری وضعيت بازداشت شدگان حوادث اخير، آمده است که شورای عالی امنيت ملی فعاليت اين کميته را محدود نکرده و وی تلاش خواهد کرد تا کاظم جلالی را از تصميمش منصرف کند.
آقای جلالی به عنوان عضو کميته پيگيری وضعيت بازداشت شدگان حوادث اخير، پيش از اين از برخی بازداشتگاه ها بازديد و در مواردی که مقام های قضايی اجازه دادند با برخی زندانيان سياسی و مطبوعاتی ملاقات داشت.
پس از اعلام نتيجه انتخابات رياست جمهوری، تهران و برخی از شهرهای ايران شاهد تجمع های اعتراضی بود.
به گفته مقامات دولتی، سی نفر از معترضان در اين تجمع ها کشته شده اند، اين در حالی است که گروه های طرفدار حقوق بشر تعداد کشته شدگان و بازداشت شدگان حوادث اخير را بسيار بيشتر از آمار مقامات دولتی می دانند.
عليرضا بهشتی، مشاور مير حسين موسوی و عضو کمیته پیگیری وضعیت بازداشت شدگان بعداز انتخابات ، گفته است: این کميته تا کنون فهرستی از حدود ۱۷۰۰ نفر بازداشتی را تهيه کرده است اما مشخص نيست که چه تعداد از آنها زنده اند

کردان بازرس ویژه احمدی نژاد شد

kordan_2 علی کردان به عنوان بازرس ویژه رئیس جمهور منصوب خواهد شد. دکتر محمود احمدی نژاد ، علی کردان را به عنوان مسئول بازرسی ریاست جمهوری برگزیده است. حکم رئیس جمهور برای انتصاب علی کردان به عنوان بازرس ویژه رئیس جمهور به زودی صادر خواهد شد. علی کردان که پیش از صادق محصولی به عنوان وزیر کشور در دولت نهم منصوب شده بود، پس از برگزاری جلسه استیضاح در مجلس شورای اسلامی از این مقام برکنار شد. پیش از این گفته می شد که احتمال انتصاب کردان به معاونت اجرایی رئیس جمهور یا دبیر هیات دولت هم وجود دارد. خبرگزاری مهر

مدرک دکترای رحیمی، معاون احمدی نژاد، هم جعلی است

RAHIMI_0 عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: در صورتی که کمیسیون آموزش و تحقیقات به وارد بودن سؤال بنده از وزیر علوم و تحقیقات در مورد جعلی بودن مدرک دکترای معاون پارلمانی احمدی‌نژاد رأی دهد، سؤالم به عنوان یک سؤال ملی در نوبت بررسی مجلس قرار می‌گیرد. به گزارش ایلنا عوض حیدرپور، نماینده شهررضا در تشریح سؤالش از وزیر علوم و تحقیقات درباره بررسی مدرک تحصیلی معاون پارلمانی احمدی‌نژاد ادامه داد: بنده بنا به دلایلی به صحت مدرک دکترای آقای رحیمی ایراد و شک داشتم؛ به همین منظور در قالب سؤالی از وزیر علوم و تحقیقات خواستار بررسی این امر شده‌ام. وی افزود: در گفت‌وگویی که بنده با وزیرعلوم داشتم، وی تأکید کرد که طبق گزارش جاسبی، مدرک دکترای حقوق آقای رحیمی جعلی است و هیچ پایه و مبنای علمی ندارد. حیدر پور با تأکید بر اینکه بنده به مدرک فوق لیسانس وی نیز مشکوک هستم، تصریح کرد: پس از گزارش وزیر علوم درباره مدرک معاون پارلمانی رئیس‌جمهوری و رأی کمیسیون به وارد بودن سؤالم، این سؤال به عنوان یک سؤال ملی در دستور کار مجلس قرار گرفت. وی افزود: استفاده و جعل عناوین علمی برای ارتقای سمت از سوی برخی افراد، فریب دادن مردم و مسئولان است و مجلس و دولت باید با این فریبکاری‌ها برخورد جدی کنند. حیدرپور گفت: متأسفانه رحیمی با جعل مدرک دکترایش چندین سال عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد بوده و با این مدرک در سمت‌هایی چون ریاست دیوان محاسبات و استانداری کردستان حضور یافته است.

خبري كه از روي سايت ايلنا حذف شد: گزارش مرتضوي به نمايندگان و افشاي شكستگي جمجمهي محسن روحالاميني

5690_109393232529_93758892529_2200701_5698982_n

خبرگزاري ايلنا دقايقي پيش خبر مربوط به حضور مرتضوي در جمع گروهي از نمايندگان مجلس و اظهارات اميدوار رضايي، برادر محسن رضايي، در خصوص شكستگي جمجمه شهيد محسن روحالاميني را از سايت خود حذف كرد. به نظر ميرسد علت حذف، همين اظهارات باشد؛ چرا كه مرتضوي و مقامات ديگر پيش از اين ادعا كرده بودند روحالاميني به علت مننژيت فوت كرده است. متن خبر حذف شده از سايت ايلنا:
سعيد مرتضوي با حضور در جلسه كميسيون حقوقي و قضايي مجلس گزارشي از روند رسيدگي به مجموعه مسائل مطرح شده در مورد كودتاي مخملي به نمايندگان عضو اين كميسيون و اعضاي كميته ويژه بررسي وضعيت بازداشتشدگان اخير ارائه داد.
محمد كرميراد عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس، با اشاره به اينكه در گزارش مرتضوي نسبت به وضعيت متهمان اين پرونده نيز توضيحاتي ارائه شد، ادامه داد: در اين گزارش در مورد افرادي هم كه ناآگاهانه به خيابانها آمده بودند، افرادي كه نسبت به عملكرد خلاف قانونشان توجيه شده و با قرار وثيقه آزاد شدهاند، حضور سازمانيافته عناصر منافق و حضور اين افراد در ستادها، آشوبها و اغتشاشات اخير، مطالبي مستند عنوان شد.
به گفته وي مرتضوي در مورد طراحان فتنههاي اخير، عوامل برنامهريز و محركين اصلي توضيحات مفصلي به نمايندگان مجلس داده است.
كرمي راد همچنين از گزارش دادستان تهران در مورد سه نفر از كشتهشدگان حوادث اخير، خبر داد: وي در پاسخ به اينكه منظور از اين كشتهشدگان علاوه بر روحالاميني و كامراني چه كس ديگري است؟، افزود: نام اين فرد را به خاطر ندارم. اما گويا يك نفر از مضروبشدگان در تجمعات و اغتشاشات اخير بوده است كه به بيني و پاي وي آسيب وارد شده است. وضعيت اين فرد پس از بستري شدن در يكي از بيمارستانها، به خانواده وي اطلاع داده ميشود و آنها او را به يك بيمارستان خصوصي ديگر منتقل ميكنند اما اين فرد در بيمارستان فوت ميكند.
عضو كميته ويژه مجلس در پاسخ به اينكه آيا پرونده پزشكي روحالاميني و كامراني كه نمايندگان مجلس از دادستان تهران خواسته بودند، آن را در اختيار نمايندگان قرار دهد، به مجلس ارائه شده و مورد بررسي نمايندگان قرار گرفته است يا نه؟، گفت: گويا آقاي اميدوار رضايي به عنوان پزشكي كه عضو كميته ويژه مجلس نيز هست، پرونده پزشكي اين افراد را بررسي كرده و متوجه شكستگي جمجمه شده است.
كرميراد در پاسخ به اينكه اين شكستگي جمجمه در جسد روحالاميني ديده شده يا ديگر كشتهشدگان حوادث اخير؟، گفت: مطمئن نيستم اما تصور ميكنم، در مورد شخص روحالاميني بوده است.
وي در مورد اينكه دادستان تهران پيش از اين اعلام كرده بود اين افراد به دليل ابتلا به بيماري مننژيت در زندان درگذشتهاند، گفت: بنده در جزئيات اين مسائل قرار ندارم و بيش از اين نميتوانم توضيح بدهم.
نماينده كرمانشاه با اشاره به سخنان صبح امروز مرتضوي در جلسه كميسيون حقوقي و قضايي مجلس، ادامه داد: دادستان تهران اعلام كرد كه نسبت به پيگيري مجازات آسيبزنندگان در مسائل اخير جدي است و مطابق دستور رهبري در مراسم تنفيذ رياستجمهوري به اين مساله عمل خواهد كرد.
به گفته وي، مجموعه تلاشهاي قواي مقننه و قضاييه در راستاي آن است كه اگر احيانا برخورد غيرقانوني با بازداشتشدگان اخير چه در بازداشتگاه كهريزك و چه از سوي نيروي انتظامي صورت گرفته است، مورد بررسي قرار گرفته و از آسيبديدگان دلجويي شود.
عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس از تقسيم كار اعضاي كميته ويژه بررسي وضعيت بازداشتشدگان اخير، خبر داد و افزود: قرار بر اين است كه ملاقاتهايي با آيتالله شاهرودي و دادستان تهران داشته باشيم. همچنين از بازداشتگاهها و بند زندانيان سياسي اوين بازديد كنيم. علاوه بر اين برخي نمايندگان مسوول دلجويي از آسيبديدگان اخير شده و برخي نيز اخبار كذب منتشره در سايتهاي داخلي و خارجي در مورد حوادث اخير را پيگيري خواهند كرد.
منبع
http://www.iranianuk.com/article.php?id=40167

بیانیه جبهه ملی ایران به مناسبت چهاردهم مرداد؛ ریاست جمهوری احمدی نژاد غیرمشروع است

در آستانه 14 مرداد، سالروز انقلاب مشروطیت جبهه ملی مردم با صدور بیانیه ای در تهران، ضمن دعوت مردم به “ادامه مبارزه و مقاومت در برابر استبداد” آنان را به شرکت مسالمت آمیز در اعتراضات فراخواند و تاکید کرد “مردم ایران امروز باید شاهد مراسم تحلیف فردی باشند که منصوب فرایند شمارش مخدوش آرای انتخابات و احراز کننده غیر مشروع مقام ریاست جمهوری است و بدین ترتیب جو ارعاب، اخافه، خشونت و کشتار جاری با این رویداد نامیمون رقم زده می شود.” در آغاز بیانیه جبهه ملی ایران با اشاره به اینکه “صد سال بعد از گذشت انقلاب مشروطیت و مبارزه برای آزادی و عدالت، مردم ایران هنوزبرای تحقق الفبای اولیه دموکراسی و آزادی با نظام استبدادی مذهبی در جدال می باشند آمده است: در زمانی که که نظام های استبدادی خودکامه حاکم بر اکثر جوامع بشری بودند و ارزش های انسانی برای حاکمان معنا و مفهومی نداشت و در فرایند جنگ ها سرنوشت سکنه کشور مغلوب غالبا در کشتارجمعی، یا اسارت جمعی و بردگی خلاصه می شد، مدیران و مدبران سرزمین ایرانی ما بنیانگذار نظم و نسقی جدید مبتنی بر همزیستی اجتماعی– فرهنگی، تساهل و سازگاری نژادی و آزادی مذهبی بودند. آئینی که در حدود یک هزار سال دوام داشت. اما پس از آنکه جامعه ایران در فراز و نشیب های سیاسی و اجتماعی در معرض تهاجم های پی در پی اقوام بادیه نشین و عشیره نشین قرار گرفت و مقهور نظام های استبدادی گردید، با مبانی دو فرهنگ متفاوت و ستیزه جو روبرو گردید : یکی مبتنی بر فرهنگ تک – بعدی و خودکفا و متعارض با فرهنگ چند بعدی ایرانی و نفی کننده و عقیم کننده ارزش های متفاوت آن، دیگری مبتنی بر فرهنگی نهیلیستی ( نیست گرایی ) که با مفاهیم همزیستی و همکاری بیگانه بوده و امنیت واقعی خود را در نابودی مخالفین جستجو می کرد.گو اینکه در گذر زمان اندیشمندان ایرانی به ویژه دیوانسالاران موفق شدند تا حدودی مهاجمان را به ارزش های اجتماعی و سیاسی خود فرهیخته سازند، ولی از سوی دیگر جامعه ایرانی وارث آئین ها و قوانین شوم و غیر انسانی حکام مهاجم از لحاظ مدیریت و اداره جامعه گردید. بطوریکه رویه و تصمیمات خودسرانه آنان به ویژه در امور کیفری مانند قتل عام، شکنجه، مکحول نمودن بینایی، قطع و جرح اعضای بدن و غیره اثرات خاص خود را در رویه و روش استبدادی حکام بعدی به ارث گذاشت.تاسف بارترآنکه از آغاز قرن نوزدهم که ایران عملا در طیف دیپلماسی، سیاسی و اقتصادی غرب و مظاهراستثماری آن قرار گرفت، حکام وقت به سبب اتصاف به سرشتی ژانوسی استبدادی و استعمار پذیری، بیش از پیش در ایفای وظایف ومسئولیت های ملی و تاریخی خود ناتوان و آسیب پذیر شدند. چنانکه در طول یکصد و سی سال حکومت استبدادی آنها، ناتوانی آنان در عرصه های گوناگون نه تنها منجر به از دست رفتن سرزمین هایی در شمال ارس و اترک، مشرق و جنوب شرقی و شمال غربی شد، بلکه در نیمه دوم قرن مزبور مجبور به پذیرش معاهدات تجاری مخرب اقتصاد داخلی و واگذاری امتیازات مشابه و رقابتی به دو قدرت استعماری زمان یعنی انگلستان و روسیه شدند. در ادامه این بیانیه می خوانیم: مجموعه این ناکامی ها و نافرجامی ها در عرصه های اقتصادی، سیاسی، نظامی و اجتماعی موجب گردید که نواندیشان، آزاد اندیشان، آگاهان و فعالان سیاسی برای برون رفت از نظام استبدادی و استعمار زده وقت، تغییر وضع موجود و استقرار قانون را به معنای روز خود تبلیغ و تجویز نمایند. روندی که زمینه ساز جنبش مردم ایران برای نیل به آزادی و عدالت خواهی گردید که فرآیند آن انقلاب مشروطیت و پیروزی آن شد. بی شک این رویداد در زمانی که در دو قاره آسیا و آفریقا فقط شش کشور ظاهرا مستقل ( ژاپن، چین، ایران، عثمانی، حبشه، لیبریا ) وجود داشت، از اهمیت خاصی برخوردار بوده واحتمالا بنحوی در انقلاب 1908 ترک های جوان و انقلاب مشروطه 1911 چین موثر بوده است .با اینکه دولت مشروطه تنها پس از یک سال با مشکلات، محدودیت ها و تحمیلات قدرت های استعماری از جمله عهدنامه 1907 ( ناظر به تقسیم ایران به دو منطقه تحت نفوذ )، استبداد صغیر، دوران فترت و بالاخره اشغال ایران در جنگ بین الملل اول مواجه گردید، ولی نمایندگان منتخب ملت ایران تا مجلس چهارم در حفظ و دفاع از منافع و مصالح جامعه ایران صادقانه کوشا بودند. دریغا که پس از اتمام جنگ بین الملل اول اگر چه نظم نوین جهانی در محدوده میثاق جامعه ملل به ویژه اصل آزادی تعیین سرنوشت مردم از یکسو و بروز انقلاب اکتبر روسیه از سوی دیگر به ویژه پس از نا فرجامی و ناکامی وقوع انقلاب کارگری در اروپا و چرخش از استراتژی انقلابی به استراتژی دفاعی و درون گرا بعد از 1919، که فضا را برای رشد و تحقق ارزش های مشروطیت فراهم نموده بود ولی جامعه ایران با کودتای استبدادی 1921 و استقرار مجدد حکومت استبدادی مواجه گردید. گواینکه در دوره بیست ساله نظام استبدادی اقداماتی در زمینه نوسازی جامعه انجام گرفت ولی نظام مشروطیت عملا تعطیل و آزادی مورد نظر ملت در محاق نظام استبدادی وقت قرار گرفت.اگرچه در طول جنگ بین الملل دوم و بعد از آن در مقاطعی به ویژه دوران سه ساله نهضت ملی کردن نفت، جامعه ایران از برخی اصول و مضامین آزادی از جمله آزادی بیان، قلم، مطبوعات، احزاب، تجمعات، و نقش فعال قوه مقننه بهره مند گردید اما نهضت ملی شدن صنعت نفت با تمام اثرات فراگیر داخلی و خارجی آن مقهور کودتای ننگین 28 مرداد گردید و بار دیگر استبداد در کسوت مشروطیت به حیات خود ادامه داد.دریغ و درد آنکه در زمانیکه ارزش های جهان شمول بشری مندرج در منشور ملل متحد، اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق حقوق مدنی و سیاسی و میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سر لوحه قوانین اساسی بسیاری ازکشورها قرار گرفته بود و در پرتو جنبش های استقلال طلبانه و آزادیخواهانه تعداد کشورهای مستقل آسیایی و آفریقایی از شش کشور به بیش از یک صد کشور افزایش پیدا کرده بود و مردم ایران که از فرایند مشروطیت استبداد زده به رنج و درد آمده بودند برآن شده بودند که در پرتو جنبش همگانی 1357 نظم نوینی را بر اساس آزادی، مردم سالاری و حکومت قانون بنا نمایند، ولی غافل از اینکه این انتظارات دولت مستعجلی بیش نبود واز درون و لابه لای حوادث پیش آمده چون گروگان گیری، جنگ تحمیلی هشت ساله و غیره استبداد مذهبی با تمام ویژگی هایش در مقام چالشگری نسبت به حقوق بشر و آزادی های اساسی برآمد. جویندگان مردم سالاری و حکومت قانون یا به حاشیه رانده شدند و یا در زندان ها جای گرفتند و برخی نیز مجبور به جلای وطن گردیدند و اسف بارتر اینکه اصلاح طلبان و طالبان تغییرات مسالمت آمیز برخاسته از دورن همین نظام مذهبی نیز بتدریج سرنوشتی مشابه غیر خودی های اعلام شده پیدا نمودند. این بیانیه سپس با اشاره به انتخابات اخیر ریاست جمهوری در کشور، از این سخن می گوید که:مردم ایران با صد سال تجربه پای صندوق رفتن حضور در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری را امری ضروری برای رفع نا بسامانی ها و نارسائی های موجود در امور داخلی و خارجی و پایان دادن به ادامه وضع موجود تشخیص دادند و به این امید که با شرکت درانتخابات به این مقصود مهم دست می یابند در آن شرکت نمودند.غافل از اینکه فرآیند انتخابات مورد بحث از قبل بنفع نامزد مورد نظر نظام که شکستش قطعی بنظر می رسید تنظیم و مهندسی شده بود و به طرزی ناشیانه، عجولانه و نابخردانه پیروزی کاندیدای نظام حاکم اعلام شد. وقتی حکومت انحصار طلب و تمامیت خواه با اعتراض آرام، مسالمت آمیز، قانونمند و متمدنانه میلیونی مردم روبرو می گردد به اقتضای طبیعت استبدادی اش در مقام سرکوبی معترضان قانونمند برآمده به ضرب و شتم، زندان، شکنجه و کشتار آنان دست می یازد. اقداماتی که نه تنها انزجار داخلی بلکه اعتراض و انتقاد جهانی را در پی داشته است. شگفت آنکه در آستانه روز 14 امرداد که یاد آور روز غرور آفرین پیروزی انقلاب مشروطیت و فداکاری های شهدای راه آزادی و عدالت است، مردم ایران پس از گذشت یک صد سال از این وریداد هنوز برای تحقق الفبای اولیه آزادی و دموکراسی با نظام استبدادی مذهبی روزدر مبارزه هستند. آنهم در شرایطی که خواست ها، درخواست ها، و استدلال های مسالمت آمیز و قانونمند آنها با واکنش های خشونت آمیز مواجه می شود. اسف بارتر اینکه درآستانه روز 14 امرداد که یاد آور پیام آزادی و آزادگی پدران آنهاست و ظاهرا می بایست با شادمانی و شادی برگزار گردد، مردم ایران باید شاهد مراسم تحلیف فردی باشند که منصوب فرایند شمارش مخدوش آرای انتخابات و احراز کننده غیر مشروع مقام ریاست جمهوری است و بدین ترتیب جو ارعاب، اخافه، خشونت و کشتار جاری با این رویداد نامیمون رقم زده می شود. غافل از اینکه مردم ایران با الهام و پیام برگرفته از ندای آزادی و عدالت خواهی پدران خود در یک صد سال گذشته و با اعتقاد و پای بندی به ارزش های جهانشمول حقوق بشر و آزادیهای اساسی و تعهدات بین المللی ناشی از آن، قویا در راه تحقق آزادی و مردم سالاری کوشا بوده و برآن هستند که جنبش آزادیخواهی را به سر منزل مقصود یعنی استقرار دموکراسی و حقوق بشر و حکومت قانون برسانند. در پایان این بیانیه، جبهه ملی ایران ضمن تاکید بر لزوم “همبستگی هر چه بیشتر صفوف کنشگران آزادی و مردم سالاری” آنها را به “ادامه اعتراضات آرام و مسالمت آمیز برای پایان دادن به وضع خفقان آور موجود و مظاهرغیرانسانی آن” فرا خوانده و از این باور گفته است که “رودهای کوچک و متفرق مقاومت و مبارزه مردم سرانجام چون سیل به دریای خروشان آزادی می پیوندند.”

Special Thanks To Mosa For The Post

"به دوست نازنین در بندم ابوالفضل عابدینی"

می اندیشیدم که عنوان این نوشته را چه بگذارم.خواستم بنویسم،شریفی نیا سر سپرد.بعد از مدتی کلنجار رفتن با خود نوشتم:شریفی نیا جان سپرد.جان در ادبیا ت فارسی در بسیاری از موارد،معنایی غیر از تن و این جسم خاکی دارد.جان،جوهره و اصل هر چیز است. وقتی می گوییم "جان کلام"،از گوهره و بطن کلام سخن می گوییم.همان که فردوسی بزرگ آن را در کنار "خرد" ارج می نهد و مولانا می گوید:جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او.به این معنا است که می گویم:شریفی نیا جان سپرد.آقای شریفی نیا! شما که خود را شاگرد علی شریعتی می دانید حتما بحث "هنر برای هنر" ایشان را شنیده اید.هنری که برای هنر مند،مسئولیتی انسانی در پی ندارد.

حضور شریفی نیا و الماسی و قطبی در مراسم تنفیذ احمدی نژاد روح هر هنرمند و هنر فهمی را می آزارد. هنر،روح آدمی را تلطیف می کند و هنرمند عاشق زیبایی است.انسان ها لطافت و زیبایی را دوست می دارند و هنرمند به تبع روح پروانه ای اش دو چندان.در تنفیذ رئیس جمهوری شرکت جستن – ورای همه ی حرف و حدیث هایی که وجود دارد – که چهره و کلامش،و اندیشه و سکناتش،اندک ظرافت و فطانتی را به تصویر نمی کشد،برای کسی چون شماکه با هنر و زیبایی سر و کار دارد چه معنایی می تواند داشته باشد؟جز این که بگوییم هنر را ابزاری کرده اید برای نان به نرخ روز خوردن؟نانی که به خون نداها و سهراب ها و کیانوش های میهنمان آغشته است.هنر قداست دارد. می توان از آن بالشی ساخت برای خود را بر روی آن به خواب زدن،اما دیری نمی پاید که این خواب آشفته خواهد شد.هنر از چماق،اندیشه می سازد.مگر چماق به دست دیروز را ندیده ای که هنر به جای چماق به دستش دوربین داد؟همان که شما مقابل دوربینش ظاهر شدید.از روزگار درس می باید آموخت که: هر که ناموخت از گذشت روزگار / هیچ ناموزد زهیچ آموزگار.

این روزگار فیلسوف شهیری چون مارتین هایدگر را به سبب همکاریش با پیشوای نازی ها مطعون خود ساخت.گونتر گراس را بدنام کرد.بیاندیش که با همچون تویی چه خواهد کرد.

تختی را کنار شعبان جعفری بگذار.بهرام بیضایی را در کنار فرج الله سلحشور.چه چیزی دستگیرت می شود؟فکر کن.

شما می خواهید کجا بیاستید؟نمی گویم که یک هنرمند لزوما باید یک کنشگر سیاسی،اجتماعی ِ آزادی خواه باشد،اما خوش رقصی برای ارباب ِ بی مروت ِ قدرت ِ باد آورده نیز دور از شان یک هنرمند است.

آقای شریفی نیا!می دانی این نوشته را چرا به ابوالفضل عابدینی تقدیم کردم؟یقین دارم که نمی شناسی اش. نه او را و نه بسیاری چون او را.که اگر می شناختی تو را آنجا که قدم گذاشتی چه کار بود.

نوروز در اهواز میهمان ابوالفضل بودم.شب ِ دیر هنگام مرا به شهر برد و با من از مناطق حاشیه ی شهر سخن گفت. حاشیه ای که فقر و فلاکت در آن بی داد می کرد.قلبش برای سرفرازی ایران می طپید.همان قلبی که بیمار است و تاب شکنجه ندارد.حال این جوان شرافتمند در بند است و تو … .دیگر نمی دانم چه بگویم. می ترسم که حرمت قلم نگه ندارم.در خانه اگر کس است،یک حرف بس است.

1258771205

نوشته شده در  2009/8/4ساعت 17:39  توسط بهزاد مهرانی

کنفرانس مطبوعاتی خانوادههای بازداشتشدگان

دفتر انجمن دفاع از حقوق زندانیان، روز سهشنبه سیزدهم مرداد پذیرای خانوادههای مصطفی تاجزاده، بهزاد نبوی، صفایی فراهانی، سعید شریعتی، سعید لیلاز، محمد قوچانی، ژیلا بنییعقوب و تعداد دیگری از بازدشتشدگان حوادث اخیر بود. هرچند در روزهای اخیر با خانواده برخی از این افراد تماسهایی گرفته شده و با تهدید، آنان را از انجام هرگونه مصاحبه منع کردهاند، اما به گفتهی فریده غیرت رئیس هیأت مدیره انجمن دفاع از حقوق زندانیان «این خانوادهها آمدند و اعلام کردند که میخواهند صدایشان را به گوش همه برسانند». این جلسه در حالی برگزار شد که به برخی از خانوادهها اطلاع داده شده که زندانیان آنها ممنوعالملاقات هستند. روز دوشنبه دوازدهم مرداد، شهرزاد کریمان مادر شیوا نظرآهاری برای ملاقات با فرزندش به زندان اوین رفت، ولی مسئولان زندان به وی گفتند که نام دخترش در لیست ممنوعالملاقاتهاست. به مادر هنگامه شهیدی، عضو حزب اعتماد ملی و همچنین همسر جهانبخش خانجانی، عضو حزب کارگزاران سازندگی نیز همین پاسخ را دادهاند. برخی از این زندانیان تا کنون حتی تماس تلفنی هم با خانوادههای خود نداشتهاند از جمله فیضالله عرب سرخی، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی. فریده غیرت، وکیل برخی از بازداشتشدگان میگوید: «چند نفر از خانمهایی که تشریف داشتند، اظهار کردند که همسرانشان یا فرزندانشان ممنوعالملاقات بودند. البته واقعیت این است که علت آن برای ما آشکار نیست و این علت زمانی معلوم میشود که میزان اتهام آنها و نوع اتهامی که به آنها تفهیم شده معلوم شود و کیفرخواست خاصی اگر قرار است صادر بشود، برای آنها صادر شده باشد. الان واقعاً هیچ چیزی مشخص نیست». تعدادی از بازداشتشدگان در تماسهایی که با خانوادههای خود داشتهاند از وضعیت نامناسب جسمی خود سخن گفتهاند. همچنین برخی از این افراد از بیماریهای مزمن رنج میبرند ازجمله ژیلا بنییعقوب، مدیر سایت کانون زنان ایرانی که دچار بیماری گوارشی و آسم است. مهسا امرآبادی روزنامهنگار دیگری است که هفت ماهه باردار است و به همراه همسرش مسعود باستانی در بند ۲۰۹ اوین زندانی است. مجید نیری، عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز دوبار سکته قلبی کرده و در تماسی که روز دهم مرداد با همسرش داشته از وضعیت نامناسب جسمیاش گفته است. فریده غیرت در مورد امکان رسیدگی خاص به وضعیت این گونه زندانیان چنین میگوید: «متأسفانه تا این لحظه ما نتوانستیم کار خاصی انجام بدهیم و امیدواریم که هرچه زودتر موفق بشویم با دستیابی به مقامات قضایی که مسئول پروندهی این عزیزان هستند و با مذاکره با آنها، ترتیبی بدهیم که انشاالله این عزیزان از امکانات رفاهی بیشتری برخوردار بشوند». در عین حال اخبار تاییدنشدهای مبنی بر تصمیم زندانیان برای اعتصاب غذا در صورت ادامه روند کنونی وجود دارد. فریده غیرت عضو انجمن دفاع از زندانیان سیاسی ضمن رد این شیوه اعتراضی میگوید شاید این فشار باعث شود مقامات، سریعتر به فکر این زندانیان بیفتند: «اساساً اعتصاب غذا یکی از مبارزههای منفی است که حقوق بشر آن را تأیید نمیکند. طبق قوانینی هم که داریم آن را تأیید نمیکنند. ولی حالا من نمیدانم روی چه موازینی تصمیم گرفته شده است که این کار بشود. اما همانطور که گفتم به طور کل نه من که هیچکدام از نهادهای حقوق بشری و افرادی که در این راه قدم برمیدارند، اعتصاب غذا را تأیید نمیکنند. اما اگر یک چنین کاری کردند، ناگزیر شاید فشاری را وارد بکند که احتمالا زودتر در این مورد تصمیمی برایشان گرفته بشود». روز جمعه شانزدهم مرداد برابر با میلاد دوازدهمین امام شیعیان است. مقامات قضایی هفته گذشته قول داده بودند که بسیاری از زندانیان تا این روز آزاد شوند، ولی هنوز به این وعده عمل نشده است. فریده غیرت در این مورد چنین میگوید: «ریاست محترم قوه قضاییه این قول را داده بودند، ولی ظاهراً هنوز به قولشان عمل نکردهاند. حالا هنوز دو روز دیگر تا نیمهی شعبان داریم. آرزو میکنیم که نگذارند این دو روز هم به سر بیاید و کاری انجام نشده باشد و انشاالله اقدام مثبتی در این باره صورت بگیرد». استعفای نماینده مجلس از کمیته پیگیری وضعیت بازداشتشدگان روز یکشنبه یازدهم مرداد اعضای کمیته پیگیری وضعیت بازداشتشدگان که به دستور رئیس مجلس تشکیل شده، موفق شدند از بند ۲۰۹ زندان اوین بازدید کنند. کاظم جلالی سخنگوی این کمیته در گزارش خود گفت، دهها نفر در این بند نگهداری میشوند ولی این کمیته تنها توانسته با چهار نفر از این افراد دیدار کند. وی پس از این دیدار گفت: «هیچ کدام از این افراد به ما اعلام نکردند که در زندان اوین به آنان توهینی شده یا مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار گرفتند. در مورد غذا و امکانات نیز بحثشان این بود که غذایی که در بند ۲۰۹ آورده میشود از غذایی است که برای کارکنان وزارت اطلاعات آورده میشود». محمد قوچانی سردبیر روزنامه اعتماد ملی یکی از کسانی بود که نمایندگان مجلس در بند ۲۰۹ اوین با او دیدار کردند. وی یک روز پس از این دیدار در ملاقات با همسرش گفت: «آنها در بازدید از زندان درباره مسائلی همچون غذا و کیفیت آن سوالاتی کردند که من با توجه به سیر آنچه اتفاق افتاده گفتم که مشکل اصلی زندانی آب و غذا نیست، بلکه سلب آزادی و اصل زندان و همچنین بلاتکلیفی است». به گزارش روزنامه سرمایه، قوچانی همچنین به نمایندگان اعلام کرده که دو هفته در سلول انفرادی نگهداشته شده است ،اما نمایندگان هیچیک از این سخنان وی را منعکس نکردهاند. یک روز پس از دیدار کمیته پیگیری وضعیت بازداشتشدگان از بند ۲۰۹ زندان اوین، کاظم جلالی سخنگوی این کمیته از ادامه حضور در کمیته مذکور استعفا داد. توضیحات سعید مرتضوی به نمایندگان مجلس در مورد بازداشتشدگان همزمان با کنفرانس مطبوعاتی خانوادههای بازداشتشدگان، سعید مرتضوی دادستان تهران با اعضای کمیسیون قضایی و نیز امنیت ملی مجلس دیدار کرد. در این دیدار که گزارش آن را خبرگزاری کار ایران، ایلنا منتشر کرده است، مرتضوی اعلام کرده که نسبت به پيگيری مجازات آسيبزنندگان در مسائل اخير جدی است و مطابق دستور رهبری در مراسم تنفيذ رياستجمهوری به اين مساله عمل خواهد كرد. وی همچنین گفته است، مجموعه تلاشهای قوای مقننه و قضاييه در راستای آن است كه اگر احيانا برخورد غيرقانونی با بازداشتشدگان اخير چه در بازداشتگاه كهريزك و چه از سوی نيروی انتظامی صورت گرفته است، مورد بررسی قرار گرفته و از آسيبديدگان دلجويی شود. دادستان تهران در پاسخ به سوال برخی از نمایندگان در مورد روحالامینی و کامرانی که در دوران بازداشت کشتهشدهاند، گفت: «نام اين فرد را به خاطر ندارم. اما گويا يك نفر از مضروبشدگان در تجمعات و اغتشاشات اخير بوده كه به بينی و پای وی آسيب وارد شده است. وضعيت اين فرد پس از بستری شدن در يكی از بيمارستانها، به خانواده وی اطلاع داده میشود و آنها او را به يك بيمارستان خصوصی ديگر منتقل میكنند اما اين فرد در بيمارستان فوت میكند». مرتضوی در پاسخ به ادامه سوالات نمایندگان مجلس در مورد علت مرگ این دو نفر و اینکه آیا بر اثر ضربه به جمجمه بوده یا ابتلا به مننژیت، گفت: «بنده در جزئيات اين مسائل قرار ندارم و بيش از اين نمیتوانم توضيح بدهم». منبع خبر : تغییر برای برابری

ابلاغ حکم دادگاه دانشجویان دانشگاه زنجان

6800_117481206370_109834371370_2825619_2343659_n

 

خبرگزاری هرانا : حکم دادگاه بدوی دانشجویان دانشگاه زنجان، 4 ماه پس از پایان دادرسی به متهمان ابلاغ شد. بر اساس این حکم بهرام واحدی، سورنا هاشمی، آرش رایجی، پیام شکیبا و محمد حسن جنیدی هر کدام به تشویش اذهان عمومی و تحریک به تجمع غیر قانونی به قصد برهم زدن امنیت کشور به یک سال زندان محکوم شده اند.
علیرضا فیروزی دیگر دانشجوی دانشگاه زنجان نیز به اتهام تشویش اذهان عمومی ،تحریک به تجمع غیر قانونی به قصد برهم زدن امنیت کشور و همینطور اقدام علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی به یک سال و چهار ماه زندان محکوم شده است.
لازم به ذکر است دانشجویان فوق پس از تلاش برای ممانعت از اقدام غیراخلاقی معاون دانشگاه زنجان در خصوص یکی از دانشجویان دختر به اتهامات مورد اشاره متهم شدند و در این رابطه بهرام واحدی، سورنا هاشمی هر کدام بیش از یک ماه و آرش رایجی و پیام شکیبا بیش از 2 ماه و حسن جنیدی بیش از 3 ماه در تابستان سال گذشته بازداشت بودند و همین طور علیرضا فیروزی بعد از اولین جلسه دادگاه، با اعلام اتهامات جدید به وی در رابطه با وبلاگ شخصی او، 15 روز را در سال جاری در زندان زنجان سپری کرده است.
همچنین گفتنی است، محمدعلی دادخواه، وکیل دو تن از متهمان پرونده دانشگاه زنجان، سورنا هاشمی و علیرضا فیروزی، بعد از انتخابات خرداد ماه سال جاری است بازداشت شده و به بند امنیتی زندان اوین منتقل شده است.
منبع خبر : مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران

احمدی مقدم: در کهریزک بازداشتگاه جدیدی می سازیم

090708145155_ahmadomoghadam.226-2pg نیروی انتظامی اعلام کرده تا یک ماه دیگر در محل بازداشتگاه کهریزک که به دستور آیت الله علی خامنه ای رهبر ایران تعطیل شده، یک بازداشتگاه جدید می سازد. سرتیپ اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی ایران گفته است: "نیروی انتظامی در حال ساخت یک بازداشتگاه استاندارد در محل بازداشتگاه کهریزک است که تا یک ماه دیگر آماده بهره برداری می شود و تحت نظارت سازمان زندان ها اداره خواهد شد." این بازداشتگاه یک هفته پیش به دستور آیت الله علی خامنه ای رهبر ایران به دلیل "غیر استاندارد بودن" تعطیل شد اما در آن زمان نام این محل فاش نشد. بازداشتگاه کهریزک که در جنوب تهران واقع است، در جریان اعتراضات اخیر به عنوان یکی از محل های احتمالی نگهداری و بازجویی از بازداشتی های وقایع بعد از انتخابات در خبرها انعکاس یافت. به گفته خانواده برخی از قربانیان اعتراضات اخیر در ایران، فرزندان آنان پس از دستگیری به کهریزک انتقال یافته بودند. برخی می گویند کشته شدن چند نفر از بازداشت شدگان، باعث شد تا دستور تعطیلی آن صادر شود. به گفته آقای احمدی مقدم، "بازداشتگاه کهریزک متعلق به نیروی انتظامی است و این بازداشتگاه موقت و فوری برای نگهداری مجرمان خطرناک و اراذل و اوباش دستگیر شده در طرح امنیت اجتماعی ساخته شده بود." در مورد این بازداشتگاه و ماموران خدمت در آن اطلاعات دقیقی در دست نیست اما دستور آیت الله خامنه ای این گزارش ها را تایید می کرد که این محل فاقد امکانات معمول برای نگهداری زندانیان بوده است. اما فرمانده نیروی انتظامی می گوید:"پس از دستگیری های روز 18 تیر ماه تعدادی افراد بازداشتی در بازداشتگاه کهریزک بیش از حد مجاز افزایش یافت و همین مسئله باعث به وجود آمدن شرایطی نامناسب در این بازداشتگاه شده بود و علت تعطیلی بازداشتگاه هم همین موضوع است." در این مدت گزارشهایی مبنی بر حضور سرتیپ احمدرضا رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی در بازداشتگاه کهریزک و نقش وی در زمینه بدرفتاری با بازداشتی های این بازداشتگاه، منتشر شده است ولی آقای احمدی مقدم می گوید: "شایعات این چنینی علیه سردار رادان واقعیت ندارد و شان ایشان اجازه نمی دهد که در بازداشتگاه حضور یافته و اقداماتی این چنینی انجام دهد." فرمانده نیروی انتظامی می گوید: "تمام بازداشت شدگان بازداشتگاه کهریزیک به زندان اوین منتقل شده اند."

پيام آيت الله العظمى منتظرى در اعتراض به دادگاههاى فرمايشى

6369_107608683729_106612913729_2310913_2069817_a بسم الله الرحمن الرحيم ( والمومنون والمومنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر ) (سوره توبه ، آيه 71) با كمال تعجب و تأسف ، مردم عزيز و زجركشيده ما اين روزها ناباورانه شاهد پخش غير شرعى و غير قانونى و غير اخلاقى مصاحبه اسيران و عزيزان در بندشان می باشند; عزيزانى كه بيش از چهل روز است محبوسند و از بين آنان تعدادى هم مظلومانه به شهادت رسيده اند. اين جانب در پيام هاى قبلى يادآور شدم : اين گونه اقرارها و اعتراف گيرى ها كه متأسفانه سالهاست در جمهورى اسلامى رائج شده و در زندان هاى غير قانونى و در شرايط كاملا غيرعادى و با فريب و تهديد زندانى و قطع نمودن رابطه او با واقعيت هاى جامعه و با وارد نمودن فشارهاى روحى و جسمى گرفته مى شود، بكلى فاقد وجاهت شرعى و قانونى بوده و از منكرات و گناهان بزرگ به حساب مى آيد; و از نظر شرعى و قانونى جرم قطعى خواهد بود. كه مباشران و متصديان و آمران آنها بايد محاكمه و تعزير شوند، و از طرفى هيچ محكمه صالحى نبايد و نمى تواند كسى را بر اساس اين گونه اعترافات و مصاحبه ها محكوم به حكمى نمايد. از امام صادق (ع ) نقل شده كه حضرت امير(ع ) فرمودند: "هر كس با تهديد و تخويف و يا در زندان به چيزى اقرار نمايد، نبايد بر او حدى جارى شود." (وسائل الشيعة ، كتاب الحدود). و در روايت ديگر نقل شده كه آن حضرت فرمودند: "هر كس در اثر ترساندن يا ضرب و كتك و يا در زندان به كارى كه موجب حد است اقرار نمايد، نبايد آن حد بر او جارى شود." (دعائم الاسلام ، ج 2، ص 466). و به استناد همين روايات است كه همه فقهاى شيعه اقرار و اعتراف با زور و تهديد و در شرايط غير عادى را حتى عليه خود متهم شرعا حجت و نافذ نمى دانند. علاوه بر آن شكستن شخصيتهاى سابقه دار و موثر در انقلاب و تشكيل نظام به بهانه هاى واهى و ناجوانمردانه خود يكى ديگر از گناهان كبيره است كه آمران و عاملان آن را گرفتار وضعيتى خواهد كرد كه بى ترديد دامن خود آنها را هم خواهد گرفت . مردم مى پرسند اين چه نظامى است كه مسئولين بلندپايه قبلى آن در دولت و مجلس و غيره كه بسيارى از آنان در تشكيل نظام نقش موثر داشته اند، به خيانت به كشور متهم مى شوند؟! اين جانب از باب امر به معروف و نهى از منكر و از باب خيرخواهى و نصيحت ، مجددا به تصميم گيرندگان و دست اندركاران امور تذكر مى دهم و از آنان مىخواهم كارى بكنند تا حقوق تضييع شده مردم در انتخابات جبران شود و اعتماد از دست رفته برگردد و كارى كنند تا مردم راضى شوند; نه اينكه پس از سركوب آنان و زندانى نمودن صدها نفر از مردم معترض ، اقدام به انجام منكر ديگرى كرده و افراد و شخصيتهايى كه به خدمتگزارى به انقلاب و نظام و مردم شناخته شده اند و هر كدام سالها در مسئوليت هاى حساس خدمت نموده اند را زندانى نموده و آنان را در شرايطى قرار دهند تا مجبور شوند در دادگاه نمايشى و فرمايشى بر خلاف عقائد و افكار خود و مطابق ميل حاكمان صحبت كنند و به نفاق و خيانت و به گناهان نكرده اى اعتراف نمايند كه هيچ سنخيتى با آنان ندارد و هيچ انسان عاقلى آن را قبول نمى كند. چرا كارى مى كنند تا مردم دادگاههاى آنها را با دادگاههاى استالين و صدام و ساير ديكتاتورها مقايسه نمايند؟ حاكمانى كه مدعى تشيع و پيروى از حضرت على (ع ) مىباشند چرا بر خلاف دستورات آن حضرت در مورد اقرار و اعتراف در زندان و با تهديد و فشار عمل مى كنند؟ و چرا چهره اصل دين و مذهب و حاكميت دينى را زير سوال برده و در داخل و خارج خراب و مشوه مى كنند؟ به يقين انجام اين مصاحبه ها و گرفتن اين اعترافات دروغ و خلاف واقع از اسيران در بند و پخش آنها، علاوه بر اين كه هيچ مشكلى از مشكلات عديده كشور را حل نمى كند، بى اعتمادى مردم و خشم و عصيان آنان را بيش از پيش در پى دارد و بحران كنونى جمهورى اسلامى را عميق تر خواهد كرد و جايگاه آن را در دنيا ضعيف تر از پيش مى سازد. بر حسب قانون اساسى ، كشور متعلق به همه مردم است و آنان حق دارند به وسيله تجمعات آرام و جرائد و حتى راديو و تلويزيون نظرات خويش را ابراز نمايند. چرا راديو و تلويزيون فقط در اختيار حاكميت است ؟ و چرا تجمعات آرام و متين مردم ، چماق و بازداشت و شكنجه و محاكمات كذايى را در پى دارد؟ در خاتمه اين جانب ضمن اظهار همدردى با خانواده هاى داغدار و مصيبت زده كه جوانان عزيز خود را در حوادث بعد از انتخابات از دست دادند، با قلبى محزون ديگر بار به آنان تسليت مى گويم و از خداوند بزرگ براى آن عزيزان مغفرت و رحمت الهى ، و براى خانواده ها و بازماندگان معزز آنان صبر جميل و اجر جزيل ، و براى همه زندانيان حوادث اخير آزادى فورى ، و براى متصديان امور تنبه و بيدارى و انعطاف و اعتذار از ملت عزيز را مسألت مى نمايم . والسلام على عباد الله الصالحين و رحمة الله و بركاته . 1388/5/13 حسينعلى منتظرى منبع: سایت دفتر آیت الله العظمی منتظری

ای ‌كاش در حوزه علمیه به كار تدریس و پژوهش ادامه داده بودید

B970

 

دكتر سیدمصطفي محقّق داماد، استاد كرسي فقه و حقوق و فلسفه، با ارسال نامه‌ی سرگشاده‌ای خطاب به آیت‌الله هاشمی شاهرودی، رئیس دستگاه قضایی، از عملکرد وی در دوران ده ساله‌ی حضور در این سمت به ویژه عملکرد وی در قبال حوادث پس از انتخابات به شدت انتقاد کرد و خطاب به او گفت: «ای‌کاش در حوزه علميه به کار تدريس و پژوهش ادامه داده بوديد.»
متن کامل این نامه که امروز در روزنامه اطلاعات به چاپ رسیده است، به این شرح است:
حضرت آيت الله جناب آقاي‌هاشمي شاهرودي
رياست محترم قوه قضائيه ‏
با سلام و تحيات
به خاطر دارم نيمه ارديبهشت ١٣۵٨ براي زيارت عتبات عاليات به نجف اشرف مشرف شدم. در بدو ورود مرحوم شهيد آيت الله سيد محمد باقرصدر طاب ثراه نگارنده را سرافراز فرمودند و به همراه يکي از دوستان مشترکمان به محل اقامت اينجانب تشريف فرما شدند و زيارت ايشان نصيبم شد. چه مبارک سحري بود و چه فرخنده شبي که هرگز از خاطرم نمي‌رود. ايشان از مباحثات با ابن عمّشان امام موسي صدر، و يادداشت‌هاي درس مرحوم والدما، آموزگار جاودان فقاهت مکتب قم‎ «آيت الله سيد محمد محقق داماد» و نظريات جديد مطروحه در اين مکتب سخن گفتند. از استاد مرتضي مطهري که شهادتشان تازه رخداده بود و نظراتشان گفتگو به ميان آمد. آنگاه ايشان خطاب به اينجانب فرمودند «اين روزها آقاي سيد محمودهاشمي که گويي فرزند من است براي حفظ جانش عراق را به قصد قم ترک کرده است و نويد دادند که ايشان مي‌تواند صديق همفکرگرانبهايي براي شما باشند». من که ناديده خريدار شده بودم نخستين بارکه جنابعالي را در قم زيارت کردم، درست همان يافتم که فرموده بودند. اينک به حکم ولايت دوستي، و با استفاده از حقوق شهروندي، مايلم که بي پرده سطور زير را به عرض برسانم:‏
حضرت آيت الله
به عقيده اينجانب بالاترين و بزرگترين ره آورد تحولات قرن حاضر براي بشريت معاصر قواعد جزاي عمومي و آئين دادرسي کيفري است. اين گفته حقوقدانان جهاني به هيچوجه گزاف نيست که ارزيابي نظام قضايي و حقوقي يک جامعه بر محور قواعد جزاي عمومي و آئين دادرسي کيفري و اجراي آن در جامعه دور ميزند و برهمين محور بايد سنجيده شود.‏
‏ به موجب اين گونه اصول قانوني است که اشخاص مي‌دانند چه عملي جرم است تا اگر مرتکب شوند مجازات مي‌شوند و اگر اجتناب کنند با خيال راحت مي‌توانند در کنار خانواده با آرامش به زندگي ادامه دهند و کسي به آنان کاري ندارد؟ و در فرض ارتکاب به چه مجازاتي مجازات مي‌شوند و چگونه و با چه آداب و موازيني مجازات بر آنها اجرا مي‌گردد؟ و اگر متهم شدند از چه حقوقي برخوردارند و چگونه دردوران اتهام با آنان برخورد مي‌شود و چگونه آنان مي‌توانند دفاع کنند؟
معتقدم اين نظامنامه‌ها هرچند نگارش و تنظيم آن در قرن حاضر انجام گرفته، ولي مباني و اصول آن چنان عقلاني است که نمي‌تواند با تعليمات راقيه اسلام متکي بر اجتهاد مفتوح شيعي منطبق نباشد. و لذا در دوران سابق مورد تاييد فقيهان بزرگ زمان خويش نظيرآيت الله نائيني و آيت الله مدرس اعلي‌الله مقامهم و خوشبختانه پس از انقلاب اسلامي مورد تاييد مراجع رسمي قرار گرفته است.
معتقدم که محور اصلي خواسته ملت ايران در انقلاب مشروطيت تحت عنوان تشکيل عدالت خانه در واقع تقنين همين اصول و موازين بوده و در انقلاب اسلامي هم، ما شاهد بوديم که يکي از انگيزه‌هاي خيزش مردمي نقض همين اصول در بيدادگاههاي اختصاصي بود.
جناب آقاي‌هاشمي شاهرودي‏
‏ تحمل بفرمائيد که به صراحت به حضورتان عرض کنم که درزمان شما، نه نظرا بلکه عملاً، اين رکن اساسي امنيت اجتماعي نه تنها متزلزل بلکه در ملاء‌عام ويران شد، و اين بهاي کمي نبود که ملت ايران پرداخت کرد. ‏
‏توجيه شرعي نقض قواعد عمومي جزا و اصول محاکمات توسط برخي از دوستان، که فقاهت آنان را اگر بپذيرم درايت و آگاهي آنان را هرگز نخواهم پذيرفت، هرچند ممکن است ارائه و برآن اصرار شود. ولي شما مرا مي‌شناسيد که فرزند فقاهتم، و ديرينه اين درگاهم، فقيهان واقعي را از فقهيان رسانه‌اي بخوبي تشخيص مي‌دهم. با شناختي که اينجانب از جنابعالي دارم، شما از آن دسته فقيهان نيستيد، و امکان ندارد که از نظر فکري بتوانيد با آناني همراه شويدکه توجيه گر شرعي اينگونه نقض قوانينند.
سخنراني شما در سال ١٣٧٣ در محل کار اينجانب فرهنگستان علوم پيرامون محدوده تمسک به مصلحت ثبت و ضبط است و بعيد مي‌دانم که در تقلب احوال تغيير نظري برايتان حاصل شده باشد.
چند روز پيش در جلسه‌اي با حضور چند تن از مسئولان نسبتاً بالاي نظام سخن از اخبار وقايع اسفبارِ روز و ستمي که بر مردم رفته است، در ميان بود. اخباري که به‌طور مستفيض و بلکه متواتراجمالي ثبوت آن مسلم و انکار آن غير ممکن بود،(باز هم خدا کند دروغ باشد). ناگهان يکي از ذوات محترم سکوت را شکست و با نگاهي عاقل اندر سفيه رو بمن کرد و با پوزخندي معني‌دار گفت اين اعمال که توجيه شرعي دارد!!! خدا مي‌داند چنان مغز استخوانم را سوزاند که هنوز بيقرار و ناآرامم. ياد جمله حضرت مولا(ع) افتادم که فرموده است:
ولوکان امرءا مسلما مات من بعد هذا اسفا ما کان عندي ملوما بل کان عندي جديرا.(نهج البلاغه)
مورخين آورده‌اند که وقتي حجاج بن يوسف ثقفي بدستور عبدالملک مروان خليفه اموي، براي ايجاد خفقان و اسکات معترضين، همراه چند جلاد وارد کوفه شد مستقيما به مسجد آمد و مردم را فراخواند سپس بالاي منبر رفت و اعلام داشت «هان‌اي مردم! نه به کودکانتان رحم مي‌كنم ونه به پيرانتان!. بيگناهتان را به جاي گناهکار مواخذه خواهم کرد و به صرف گمان تحويل جلادان خواهم داد(آخذ بالتهمة واقتل بالظنه)، همه اين‌هااز اختيارات من است و هرچه من مصلحت بدانم عين شرع است!!!»
تفکر فوق دقيقا همان بافته و تافته تفقه مبتني بر کلام اشعري است که نتيجه‌اش در کتاب المستظهري غزالي به خوبي مشهود مي‌گردد.
اگر خداي ناکرده قواعد عمومي جزا و اصول محاکمات رعايت نشود و يا نقض قوانين با توجيهات ضداخلاق انساني موجه گردد، زندگي به همين شرايط تلخ (العياذ بالله) باز مي‌گرددکه مرگ بهتر ازآن زندگي است.
ما که به پيروي از اهل بيت عصمت و طهارت(ع) و اجتهاد مفتوح مبتني برکلام عدليه مبتهج و بر آن مفتخر و شاکر اين نعمت بزرگ هستيم، هرگز مجاز نيستيم که در تشخيص حسن عدالت و قبح ستمگري که مردم خردمند ملتمان خودشان به بداهت درک مي‌كنند قيمومت شرعي نمائيم و تفکر آنان را تعطيل کنيم.
حضرت آيت الله
حضرتعالي خدمات شگرفي در دستگاه قضايي البته که انجام داده‌ايدکه انکار آن ناسپاسي است، ولي با کمال تأسف وقايعي در دوران رياستتان به خصوص در روزهاي اخير رخداد که ملت ايران طعم تلخش را هيچگاه از ياد نخواهد برد. وقايعي که چه به دست کارگزاران قوه مجريه انجام يافته باشد و چه بدست ضابطين قضايي و چه بدست دارندگان پايه قضايي همه و همه مسئولش قوه قضائيه‌اي است که شما مسئوليتش را به عهده داشتيد.
حضرت آيت الله!
مطمئن باشيد شما در راس قوه‌اي قرار داشتيد که عليرغم همه ويراني‌ها و خرابي‌ها به دليل طبع کار و ساختار باقيمانده از پيش هنوز هم قضات شجاع، متشخص، پاکدامن و داراي و ثاقت قضايي وجوددارند.
شما مي‌توانستيد با حمايت از استقلال قضايي بسياري از مشکلاتي که ساعت‌ها وقت قوه مقننه را مي‌گرفت و از کارهاي مهمتر باز مي‌داشت به آساني حل کنيد، که نکرديد.
شما در حوادث اخير مي‌توانستيد آمرين قانوني در هر پست و مقامي که هستند و مامورين متخلف از موازين اخلاقي را به دست قضات شريف آگاه به قوانين محاکمه کنيد که لااقل تا امروز که واپسين روزهاي رياستتان است، نکرده‌ايد.
شگفتا! کار قوه قضائيه به جايي رسيده که از يکسو توسط ائمه جمعه موقّته توصيه به بي‌رحمي شوند و حديث شريف لا دين لمن لا رحم له را فراموش کنند و يا به «گرفتن اعتراف!!» مفتخر گردند و از سوي ديگر توسط رياست قوه مجريه به رعايت رافت اسلامي و کرامت انساني مورد خطاب قرار گيرند. البته بسيار خوب سفارشي بود که ايشان فرمودند-شکرالله سعيهم- ولي آيا بهتر نبود که رئيس‌جمهور دولت نهم به جاي چنين خطاب بشر دوستانه به جنابعالي يا لا اقل در جنب آن، عتاب قانوني به وزير کشورشان مي‌كردند و وي را تحويل دستگاه عدالت مي‌دادند؟ وزيري که تحت مسئوليت وي چنين وقايع شرم‌آوري اتفاق افتاده است مگر مي‌تواند مسئول نباشد؟ آيا اين نتيجه تاخير حضرتعالي در اقدام قضايي نيست؟
به موجب قوانين مدون مملکتي کليه زندان‌هاي کشور زير نظر قوه قضائيه اداره مي‌شود، و مسئوليتش با اين قوه مي‌باشد. آيا بهتر نبودکه قبل از صدور فرمان مقام معظم رهبري مبني بر تعطيل «زندان کهريزک»، شما خودتان دستور بازرسي صادر مي‌فرموديد و چنانچه آنرا فاقد معيارهاي لازم مي‌ديديد مبادرت به تعطيل آن مي‌كرديد؟ شما آنقدر تاخير فرموديد تا اين مدخل در دائرة المعارف‌هاي جهاني بنام حکومت ديني ايران در کنار مدخل‌هاي زندان‌هاي گوانتانامو و ابوغريب در زمان معاصر با کمال تأسف وارد شد.
از منبع موثقي شنيدم که يکي از مراجع تقليد معاصر که از راه دور محاکمه‌اي که از سيماي ايران پخش مي‌شد پيگيري مي‌كردند، به همان منبع فرموده بودند که بهتراست لااقل اين محاکمات را که ننگي است براي قضاي اسلامي!! از تلويزيون پخش نشود.
عزيزاني که با زندگي صاحب اين قلم آشنايند مي‌دانند که صراحت وي تازگي ندارد و سوابق اوراقي که تحت عنوان گزارش خطاب به شوراي عالي قضايي وقت و يا صاحبان مناصب اجرايي نگاشته شده و در بايگاني سازمان بازرسي کل کشور علي القاعده موجود است، گواه و اثبات کننده اين مدعاست. صاحبان مناصب اجرايي آنزمان که در عمل به گزارشات اين ناصح مشفق و درخواست خالصانه وي مبني بر اجراي صحيح قوانين را اهتمام نکردند و آنروز او را در پافشاري بر نهادينه کردن زندگي مدني و تحت لواي قانون را ياري ننمودند، امروز گرفتار کمند نقض قوانين شده‌اند. و باز هم معتقدم نقض قانون به نفع هيچکس نخواهد بود هرچه در آن تاخير شود ظلم و ستم به همه مي‌باشد.
از اينکه سخن به درازا کشيد عذر مي‌خواهم. آنچه عرض شد دراين روزهاي آخرين مسئوليت حضرتعالي هر چند نوشداروي پس از مرگ سهراب است. ولي به هرحال اين سطور شايد براي آيندگان مفيد و براي شما نقطه افسوسي باشد که ايکاش در حوزه علميه به کار تدريس و پژوهش ادامه داده بوديد و هرگز به اين ورطه خطير پاي نمي‌نهاديد و به همان نقطه اميد استاد شهيد بزرگوارتان واصل مي‌شديد.
عريضه را با بيتي از غزل خواجه شيراز به آخر مي‌برم:
به قد و چهره هرآنکوکه ماه مجلس شد
جهـان بگيـرد اگر دادگستـري دانـد
سيد مصطفي محقق داماد
١١مرداد٨٨

222

سید حسن خمینی دیروز در تهران بود

2424 پارلمان‌نیوز: نوه امام خمینی(ره) صبح روز گذشته از سفر چند روزه خود به پاکستان به تهران بازگشت. یک منبع آگاه به خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز» گفت:« سفر حجت الاسلام سیدحسن خمینی بر خلاف برخی اخبار که عنوان شده بود ایشان به خاطر عدم حضور در مراسم تنفیذ به خارج از کشور رفته‌اند، به دلایل دیگری بوده است.» وی ادامه داد:«یادگار حضرت امام راحل صبح روزگذشته به تهران بازگشت.» به گزارش پارلمان‌نیوز، بدین ترتیب سیدحسن خمینی با وجودی که روزگذشته در تهران بوده ترجیح داده همانند بسیاری از یاران امام خمینی(ره) از جمله آیت الله هاشمی رفسنجانی، حج الاسلام خاتمی، ناطق‌نوری و کروبی، مهندس میرحسین موسوی و دهها چهره دیگر در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد حاضر نشود

حمایت برندگان نوبل از معترضان ایرانی

۴۵ نفر از برندگان جایزه نوبل با انتشار نامهای سرگشاده، نقض حقوق بشر پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران را محکوم و از معترضان حمایت کردند.
امضاکنندگان این نامه در عین حال حمایت خود از شیرین عبادی، برنده ایرانی جایزه صلح نوبل و فعال حقوق بشر را نیز اعلام کردند.
نگرانی از اقدامات «تلافیجویانه» علیه خانم عبادی بخشی از نگرانیهای امضاکنندگان این نامه است.
این نامه روز گذشته دوشنبه (سوم اوت) در صفحه هفتم روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز منتشر شد.
الی ویزل و دزدموند توتو(برندگان نوبل صلح)، ووله شویینکا (برنده نوبل ادبیات)، جان متر(برنده نوبل فیزیک)، جان فن (برنده نوبل شیمی)، استنلی کوئن (برنده نوبل پزشکی) و اریک مسکین (برنده نوبل اقتصاد) تعدادی از امضاکنندگان این نامه هستند.
الی ویزل، برنده جایزه صلح نوبل سال ۱۹۸۶ میلادی از بازماندگان هولوکاست است. وی در جریان سفر سال گذشته میلادی محمود احمدینژاد به نیویورک، او را تهدیدی برای صلح جهانی دانست و خواستار دستگیریاش شد.
دزموند توتو نیز اسقف اعظم سابق کیپ تاون و برنده جایزه صلح نوبل و بتی ویلیامز است.
برندگان نوبل خطاب به شیرین عبادی، مخالفان دولت و «مردان و زنان شجاع ایران» نوشتهاند: «احساس نکنید که ترک شدهاید. امیدتان را از دست ندهید. دنیا میداند که بقای معنوی و مادیاش به بقای شما مرتبط است.»
آنها در این نامه خطاب به مردم ایران نوشتهاند که «انتخابات شما به طرز شرمآوری دست کاری شده و حقوق شما مورد بیتوجهی قرار گرفته است.»
نویسندگان این نامه در عین حال از روشهای «خشن» برای سلب حق آزادی بیان معترضان ابراز انزجار کردهاند.
برندگان نوبل از باراک اوباما رئیس جمهوری ایالات متحده و سایر رهبران جهان نیز خواستهاند که از تمام «توان» خود برای کمک به مردم ایران استفاده کنند.
آنها افزودهاند: «مردم ایران مستحق این هستند که آرایشان شمرده شود، صدایشان شنیده شود و شانشان محترم شناخته شود.»
تعدادی از برندگان صلح نوبل نیز پیش از این، با محکوم کردن سرکوب معترضان در ایران، از اعتصاب غذای روشنفکران ایرانی در مقابل دفتر سازمان ملل در نیویورک حمایت کرده بودند.
منبع خبر : رادیو زمانه

اسامی دستگیرشدگان

– دکتر محسن میردامادی
دبیرکل جبهه مشارکت ایران اسلامی، نماینده مردم تهران و رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ششم
2- دکتر عبدالله رمضان زاده
قائم مقام دبیرکل جبهه مشارکت ایران اسلامی، سخنگوی دولت دوم سیدمحمد خاتمی
3- دکتر سیدمصطفی تاج زاده
عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، معاون سیاسی وزیر کشور در دولت خاتمی
4- دکتر سعید حجاریان
عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی، منتخب مردم تهران در شورای شهر اول و مشاور ارشد سیدمحمد خاتمی
5- مهندس محسن صفایی فراهانی
عضو شورای مرکزی و رئیس هیات اجرایی جبهه مشارکت ایران اسلامی، نماینده مردم تهران در مجلس ششم و رییس اسبق فدراسیون فوتبال
6- دکتر محسن امین زاده
عضو موسس جبهه مشارکت ایران اسلامی، معاون وزیر امور خارجه در دولت سیدمحمد خاتمی
7- دکتر علی تاجرنیا
رییس شورای منطقه تهران جبهه مشارکت ایران اسلامی، نماینده مردم مشهد در مجلس ششم
8- دکتر سعید شیرکوند
عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی، معاون وزیر اقتصاد در دولت سیدمحمد خاتمی
9- مهندس شهاب الدین طباطبایی
عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی، رئیس ستاد 88 کل کشور
10- دکتر علی اصغر خدایاری
عضو سابق شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی و استاد دانشگاه
11- دکتر داوود سلیمانی
عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی، نماینده مردم در مجلس ششم
12- عباس کوشا
عضو دفتر سیاسی جبهه مشارکت ایران اسلامی
13 – رمضان پور
رییس شورای منطقه هرمزگان جبهه مشارکت ایران اسلامی
14- سعید نورمحمدی
عضو شاخه جوانان جبهه مشارکت ایران اسلامی
15- حمزه غالبی
عضو شاخه دانشجویان جبهه مشارکت ایران اسلامی
16- رضا همایی
17- زویا حسنی
18- سعیده کردی نژاد
19- محمد رضا یزدان پناه

 

اسامی دیگر بازداشت شدگان سیاسی و مطبوعاتی

مهندس بهزاد نبوی، فیض الله عرب سرخی، محمد جواد امام، شهاب پور قاسمی، مجيد نيري، صادق نوروزی، امیر حسین مهدوی(از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی)، محمد عطریانفر، هدایت الله آقایی و جهان بخش خانجاني(از حزب کارگزاران سازندگی)، محمدعلی ابطحی(عضو مجمع روحانیون مبارز)، عبدالفتاح سلطانی(عضو کانون مدافعان حقوق بشر)، محمدرضا جلایی پور(سخنگوی کمپین موج سوم حمایت از خاتمی و موسوی)، بهزاد باشو (روزنامه نگار و کاریکاتوریست مطبوعات)، احمد زیدآبادی و عبدالله مومنی( سازمان دانش آموختگان دفتر تحکیم)، سعید لیلاز(روزنامه نگار)، سمیه توحیدلو(فعال جامعه مجازی)، محمد قوچانی(سردبیر روزنامه اعتماد ملی)، محمد توسلی، عماد بهاور، محسن حکیمی و علوی(نهضت آزادی ایران)، ژیلا بنی یعقوب(روزنامه نگار)، بهمن احمدی امویی(روزنامه نگار)، کیوان صمیمی(روزنامه نگار)، عبدالرضا تاجیک(روزنامه نگار)، مهسا امرآبادی و مسعود باستانی(روزنامه نگار)، ،کامبیز نوروزی (دبیرکمیته حقوقی انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران) عیسی سحر خیز ، محمد علی داد خواه (وکیل دادگستری)، ملیحه دادخواه، سارا صباغیان، بهاره دولو ، امیر رئیسیان، هامون شیرازی
این لیست به صورت روزانه اصلاح می شود.

عليرضا همراه با پدرش براي شركت در چهلم شهداي سركوب اخير به بهشت ندا رفته بودن در هنگام بازگشت لحظه اي دست

y44fduj8qynzlf36

پنجشنبه گذشته عليرضا همراه با پدرش براي شركت در چهلم شهداي سركوب اخير به بهشت ندا رفته بودن در هنگام بازگشت لحظه اي دست عليرضا از دست پدرش جدا مي شود ، در اين هنگام دست او از زندگي كوتاه مي شود عليرضا بر اثر اصابت ضربه ي باتوم كه به سرش خورد دچار خونريزي مغزي شد و به شهادت رسيد روحش شاد عليرضا فقط 12 سال سن داش.خانواده عليرضا بعد از 4 روز بالاخره ديروز توانستند جنازه او را از پزشك قانوني تحويل بگيرندت

Not a True Story

Khabar takzib shod

asghar WW and all those who thinks like mullahs act like mullahs and talk like mullahs

ba salam 1 khabar haye gozashteh shode dar in site bishtar az iran gerefteh misheh serfe nashre khabar dalil bar rast ya doroogh boodane khabar nist bishtare khabrha az iran miad agar khabar takzib besheh eelam mikonim va khabar ro bar midarim amma ravasheh sohbate shoma ravesheh akhoondie mitoonesty rahat e-mail bezani begi khabar eshtebahe amma motoassefaneh farhange eslami akhoondi in ejazeh ro be shoma nadad

 

این خبر همانطور که در بالا گفته شد صحیح نیست با عرض پوزش مجدد

خبر رو پاک نکردم جون بعضی دوستان در کامنتها لطف کردن و با ناسزا گوئی اسلامی شور انقلابی روادا کردند

فرق اینها با دارو دسته امدینژاد چیست؟

اعتراض های پس از تنفیذ به خشونت کشیده شد

090710135845_tehran_demo10

معترضان به تنفیذ حکم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد در برخی نقاط تهران تجمع کردند. به گفته شاهدان عینی، همزمان با حضور معترضان در بخش های مختلف شهر، حضور نیروهای امنیتی و «لباس شخصی» مانند اعتراضات پیشین مشهود بود.

میدان آزادی یکی از مناطقی بود که معترضان در آن تجمع کردند اما نیروهای امنیتی با هر گونه توقفی برخورد کردند.

گزارش های رسیده از میدان ونک از حضور گسترده نیروهای امنیتی و لباس شخصی در این میدان و خیابان های اطراف خبر می دهد.

به گفته یکی از شاهدان عینی در میدان ونک، آمبولانسی در میدان مستقر شده و ماشین های گارد ضد شورش نیز دراطراف میدان دیده می شود. نیروهای لباس شخصی و گارد های ضد شورش مردم را مورد ضرب و جرح قرار داده اند. معترضان در مقابل پرتاب گاز اشک آور در میدان ونک کاغذ آتش زده اند.

این شاهد عینی از میدان ونک به بی بی سی گفت «خودم شاهد بودم که چهار نفر در این درگیری ها دستگیر شده اند. حضور معترضان و نیروهای لباس شخصی موجب ترافیک سنگین در میدان ونک شده است و این نیروها با رانندگانی که بوق می زدند و یا آهنگ یار دبستانی پخش می کنند هم برخورد می کنند. «

پیشتر اعلام شده بود مهدی کروبی نامزد معترض به نتیجه انتخابات نیز در خیابان ولی عصر پائین تر از عباس آباد در میان معترضان حاضر شده است و خبرگزاری فارس نیز نوشت که او برای معترضان سخنرانی کرده است.

اما دفتر آقای کروبی، شرکت او در تجمع را تکذیب کرد و اعلام کرد آقای کروبی در تجمعی شرکت نکرده است.

در همین حال، گزارش ها از میدان ولی عصر هم از درگیری هایی میان معترضان و نیروهای امنیتی خبر می دهد. یک شاهد عینی در میدان ولی عصر به بی بی سی گفت » نکته قابل توجه این بود که نیروهای لباس شخصی با موتور قرمز رنگ و لباس متحد الشکل در حال مانورد بودند. پلیس اجازه توقف به خودرو و تجمع مردم در پیاده رو را نمی داد. مردم با پوشش سبز درمیدان ولی عصر ایستادند و پلیس مانور می داد.»

اعتراض ها در ایران به نتیجه انتخابات همچنان ادامه دارد، این در حالی است که حکومت ایران بارها اعلام کرده که انتخابات برگزار شده بدون تقلب انجام شده است.

ساعاتی پیشتر آیت الله خامنه در جریان تنفیذ حکم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، اعتراضات وسیع معترضان به نتایج انتخابات را «کاریکاتور انقلاب 57» توصیف کرد.

وی گفت: «د شمنان در اين خيال نباشند كه با تقليد مغلوط از حضور عظيم مردم در انقلاب پرشكوه ‌١٣٥٧ و در یک كاريكاتور از آن حركت عظيم، می‌توانند به نظام اسلامی ضربه بزنند؛ چرا كه اين نظام مقتدر و ريشه‌دار با اين كارها شكست نخواهد خورد «.